English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3735 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stratus U لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
bird's eye perspective U پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
descentheight U ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
dentil-band U [بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
absolute altimeter U ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
green manure U گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
the eye is bigger than the belly <proverb> U نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
absolute altitude U ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
permafrost U لایه منجمد دائمی اعماق زمین
ceiling U ارتفاع هواپیما یا ابر از سطح زمین
ceilings U ارتفاع هواپیما یا ابر از سطح زمین
intrapermafrost water U ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
decision height U حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
cabin altitude U فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
airspace U حجم اتمسفر محدود بین سطح ارتفاع معین و زمین
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why? U میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
suprapermafrost U ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
cirrus U لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
cirro cumulus U لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
cirro status U ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
chromium U فلزی سخت وخاکستری رنگ
gley U خاک رس چسبناک وخاکستری مایل به ابی
grysbok U بزکوهی کوچک وخاکستری رنگ درافریقای جنوبی
services U توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course U لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
drop height U ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
underlays U در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlay U در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
collapse pressure U حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
barometric altimeter U ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
flare dud U گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
uniform U یکنواخت یکنواخت کردن
uniforms U یکنواخت یکنواخت کردن
pressure altitude U ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
sextant altitude U ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
media U زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
truly U بخوبی
beautifully U بخوبی
as well as U بخوبی
die U قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course U لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
altitude separation U اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
it is safe to say U بخوبی میتوان گفت
prettily U بخوبی چنانکه باید
It's a well-known fact that .... U این را همه کس بخوبی میدانند که ...
It is common knowledge that ... U این را همه کس بخوبی میدانند که ...
native speaker U سخنگوی بخوبی زبان مادری
as is well known U چنانکه همه کس بخوبی میدانند
safe altitude U ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
well informed U بصیر بخوبی اگاه با اطلاع مطلع
ambidexter U کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
print shop U بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
command altitude U ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
argillite U خاک رس لایه لایه
interlayer U لایه بین دو لایه
delaminate U لایه لایه شدن
delamination U لایه لایه کردن
lamination U لایه لایه سازی
delamination U لایه لایه شدگی
delamination U لایه لایه شدن
low altitude U ارتفاع کم ارتفاع پست
phonendoscope U شنیده میشوند
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
low airburst U ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
monotropy U تک شکلی
conformity U هم شکلی
for love or money <idiom> U به هر شکلی
trimorphism U سه شکلی
deformation U بد شکلی
formlessness U بی شکلی
dimorphism U دو شکلی
informity U بی شکلی
distortions U کج شکلی
distortion U کج شکلی
triform U سه شکلی
unification U یک شکلی
isodimorphism U هم دو شکلی
amorphism U بی شکلی
trimorphous U سه شکلی
boxes are made of wood U جعبه ها از چوب ساخته میشوند
plastic zone U منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
he took my words in good part U سخنان مرا بخوبی تلقی نمود از سخنان من نرنجید
bombing height U ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
trial on procedural matters U رسیدگی شکلی
trial on technicalities U رسیدگی شکلی
trimorph U سه شکلی سه وجهی
(the) size of it <idiom> U به شکلی که است
judgment on procedural matters U حکم شکلی
multiform U چند شکلی
procedural law U قانون شکلی
isodimorphism U تقارن دو شکلی
allotropy U چند شکلی
allotropism U چند شکلی
deformation U دگر شکلی
judgment on technicalities U حکم شکلی
allotriomorphism U چند شکلی
unification U یگانگی یک شکلی
form utility U مطلوبیت شکلی
figural aftereffect U رد حسی شکلی
figural openness U گشودگی شکلی
single U استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
alluvial deposit U موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
avoirdupois U اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
modal dispersion U شکلی از پراکندگی پالس ها
crystal allotropy U چند شکلی بلور
pronominal adjective صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
plasmodium U نوعی از پلاسمودیدها که انگل یاختههای خون میشوند
triskelion U شکلی مرکب از سه پره یا سه انشعاب
haul U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
back plate U صفحه متحرکی که سیلندرچرخ و کفشکها روی ان سوار میشوند
hauled U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
reversal U نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
oxyhydrogen blowpipe U بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
phonoscope U التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
reversals U نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
hauls U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
data link U راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
ballistic U مربوط بعلم حرکت اجسامی که درهوا پرتاپ میشوند
hauling U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
in love - engaged - married U عاشق . نامزد . متاهل [مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
uniforms U یکنواخت
same U یکنواخت
monotonous U یکنواخت
steadied U یکنواخت
steadies U یکنواخت
steadiest U یکنواخت
steady U یکنواخت
monotonic U یکنواخت
monotone U یکنواخت
steadying U یکنواخت
smoothly U یکنواخت
uniform U یکنواخت
isodimorphism U تقارن و هم شکلی بین دو چیز دوشکل
triskele U شکلی مرکب ازسه پره یا سه انشعاب
right out <idiom> U به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
baluster-side U [شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
figurine algebraic notation U ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
guard cell U یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
bulb root U وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
coated chippings U خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
periodicals U مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
forlorn hope U دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
herdic U کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
droned U سخن یکنواخت
harmonized U یکنواخت کردن
standardization U یکنواخت سازی
drone U سخن یکنواخت
sing-songs U صدایمصنوعی و یکنواخت
uniformly U بطور یکنواخت
sing-songs U شعر یکنواخت
sing-song U شعر یکنواخت
sing-song U صدایمصنوعی و یکنواخت
uniform distribution U توزیع یکنواخت
standardization U یکنواخت کردن
standardised U یکنواخت کردن
standardises U یکنواخت کردن
invariable U یکنواخت نامتغیر
droning U سخن یکنواخت
harmonizing U یکنواخت کردن
harmonizes U یکنواخت کردن
harmonize U یکنواخت کردن
harmonising U یکنواخت کردن
harmonises U یکنواخت کردن
harmonised U یکنواخت کردن
uniform flow U جریان یکنواخت
continuous current U جریان یکنواخت
standardizing U یکنواخت کردن
standardize U یکنواخت کردن
standardising U یکنواخت کردن
uniform sand U ماسه یکنواخت
drones U سخن یکنواخت
uniform field U میدان یکنواخت
level tone U اهنگ یکنواخت
solid-shade dyeing U رنگرزی یکنواخت
standardizes U یکنواخت کردن
flat rate U نرخ یکنواخت
monotonously U بطور یکنواخت
level out U یکنواخت کردن
exmeridian altitude U ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
charts U شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
streamline U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
foreshortening U نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
Recent search history Forum search
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1tajwid
2high dimentional task solution space
1چندمین
2Protozoa: entamoba coli cyst seen
1wildlike
2معنی اسم تیتان چیست؟
1ترجمه این ارور به فارسی c\users\tak\desktop\tango-messenger-3.21.189328-getandroid.ir\clthe archive is iether in unknown format or damaged
1size of the hypolimnetic oxygen debt
1من عاشق تنها فرشته روی زمین شدم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com